با تعلل چه کنیم؟

آه... هنوز نگفته ام که از چه می نالم! آخر نمی دانم که چه بناممش. چیزی که در وجودم هست و مرا می آزارد. چیزی از جنس اهمال. به کسالت باری، بی انگیزگی و بیهودگی مساله!
هر دفعه گناه این نقطه ضعف درونیم را به گردن عوامل بیرونی می اندازم.
یکطرف آب و هوا را بهانه می کنم. روز دیگر به دلیل بیماری، کارم را به تعویق می‌اندازم و روز بعد و روزهای بعد به عناوین و بهانه های دیگر...


آه... هنوز نگفته ام که از چه می نالم! آخر نمی دانم که چه بناممش. چیزی که در وجودم هست و مرا می آزارد. چیزی از جنس اهمال. به کسالت باری، بی انگیزگی و بیهودگی مساله!
هر دفعه گناه این نقطه ضعف درونیم را به گردن عوامل بیرونی می اندازم.
یکطرف آب و هوا را بهانه می کنم. روز دیگر به دلیل بیماری، کارم را به تعویق می‌اندازم و روز بعد و روزهای بعد به عناوین و بهانه های دیگر...
نهایتاً کارهایم هرگز انجام نمی شود. نقشه هایم هیچ گاه به مرحله عمل در نمی‌آید و لحظات در انتظار مساعد شدن شرایط یکی پس از دیگری می میرند.گاهی فکر می کنم «اگر صبر کنم، شاید کارها خود به خود درست شوند». اما کم کم دارم به این نتیجه می رسم که کارها هیچ وقت خودبخود رو به راه نمی شوند.همانگونه که هستند باقی می مانند، ممکن است تغییر کنند و ظاهرشان از حالتی به حالت دیگر عوض شود، اما باقی می مانند.اوضاع، شرایط، وقایع و اشخاص خودبخود بهتر نمی شوند. عزمی جزم می خواهد و اراده ای که خود را نشان دهد.با انتظار، خودفریبی، طفره رفتن، به تعویق انداختن، هراسیدن از سختی ها، ترس از نتایج، پیوسته در خیال و رویا به سر بردن، یا در کسالت و ملال دست وپا زدن، هرگز نمی توان به مقصد رسید.
با وجود همه این حرف ها، من هنوز نمی دانم چطور خود را از شر این موجود موذی که زیر پوست تنم نفس می کشد و مانع فعالیتم می شود، رها شوم؟!نقشه های زیاد و برنامه های فشرده ای برای خود طراحی کرده ام. اما تنها قیافه ام شبیه آدم های پر مشغله شده است. انگار در یک مسابقه دو شرکت دارم. اما مسابقه ای که در آخر، سرحساب می شوم و می بینم لاک پشتی که آهسته و پیوسته راه را پیموده، از من جلو افتاده است!!! آنقدر از برنامه های متعددم و محدودیت زمانم حرص زده ام و با بقیه در این مورد صحبت کرده ام که، همه از تصور کارهایم، کلافه شده اند، اما خوب که نگاه می کنم، می بینم که در واقع بسیار کم کارم. هر شب خود را با این تعهد فریب می دهم که فردا کاری را شروع خواهم کرد، و هر روز به خود نوید فردا و فرداها را می دهم، اما...
اگر تنها ضرر این اهمال، این مسامحه، این تنبلی، ماندن کارها بر روی زمین، انجام نشدن برنامه ها و تحقق پیدا نکردن اهداف باشد، باز حرفی نیست. نمی دانم با این احساس تقصیر، اضطراب و آشفتگی پشت سرش چه کنم؟!!!

۱- خوب به اهداف و زندگی خود فکر کنید. تصور کنید که به شما گفته اند مدت کوتاهی (مثلاً فقط چند ماه) دیگر زنده نخواهید بود، در این صورت چه کارهایی انجام خواهید داد؟ چه روشی برای زندگیتان درنظر خواهید گرفت؟ خواهید دید که اگر با این دید به زندگی خود نگاه کنید تأخیر را در هیچ کاری جایز نمی بینید.
۲- اگر علت تعلل ورزیدن شما بیماری جسمی یا خستگی و ملال روحی است، تصمیم بگیرید که این موانع را از جلوی خود بردارید. خواهید دید که حتی می توان بر بیماری _ خستگی و خواب آلودگی غلبه کرد. علت بسیاری از بیماری ها و خستگی ها ضرورت ایجاد دلیلی است برای اجتناب از انجام کارها. در واقع به صورت ارادی خود را بیمار یا خستگی را برای خود برگزیده ایم. تا دلیل موجهی داشته باشیم برای به تعویق انداختن برنامه هایمان. اجازه ندهید تا وقتی که زمان خواب و استراحت فرا نرسیده، خسته شوید.
۳- سعی کنید به هرکاری که باید انجام دهید به دیده عشق بنگرید. به جای اینکه در حین انجام کار ملال را برگزینید، اشتیاق را برگزینید. تصمیم بگیرید که هرگز بی حوصله نشوید.
۴- گاهی به جای اندیشیدن به برنامه ها و اهداف دراز مدت، فقط به زمان حال بیندیشید. این فاصله کوتاه از به تعویق انداختن کاری که موجب لذت و انبساط خاطر شما گردد، اجتناب کنید.
۵- از گذشته فقط عبرت بگیرید. نه اینکه شکست های شما باعث شود که مدام حسرت بخورید و از شروع کارهای جدید هراس داشته باشید.
۶- در لحظه عمل کنید. همین الان این متن را زمین گذاشته و شروع به انجام کاری کنید که مدت ها به تعویق انداخته اید. نوشتن نامه به دوستی، مرتب کردن قفسه لباس ها، خریدن یک روتختی جدید، شروع رژیم غذایی، ترک سیگار و... خواهید دید که تعلل شما هیچ منطقی نداشته و در واقع آن کار بسیار هم لذت بخش بوده است.
۷- از خود بپرسید اگر کاری را که از انجامش هراس دارم، همین الان شروع کنم، چه اتفاقی خواهد افتاد. خواهید دید که در بسیاری از اوقات واقعاً دلیل مشخص و واضحی برای ممانعت از آن کار ندارید.
۸-خوب فکر کنید. ببینید دلایل اهمال و مسامحه کاری آنقدر قوی است که شما خود را دچار احساس تقصیر، آشفتگی و اضطراب ناشی از انجام ندادن کارهایتان کنید. به سلامت روح و روان خود بها دهید و نگذارید که اثرات تعلل ورزیدن شما را آزار دهد.
۹- اگر از این می ترسید که مبادا از عهده کاری برنیائید، دفعتاً خود را در بطن کاری قرار دهید. اگر سال ها در قسمت کم عمق استخر تمرین کنید شنا نخواهید آموخت، بالاخره باید در قسمت عمیق شیرجه بزنید تا شنا را بیاموزید. خود را باور کنید و شجاعانه عمل کنید. با خود فکر کنید که عمل کردن بهتر از منفعل بودن است، حتی اگر موفق نشوید و این را بدانید که اگر خود را باور داشته باشید قادر به انجام هر کاری هستید.
۱۰- کلمات «اگر، ای کاش، شاید، امیدوارم، آرزومندم و...» را از تکیه کلام های خود حذف کنید. بسیاری از اوقات ما با پرداختن به این کلمات از بین می رود و انرژیمان معطوف آن می شود. به جای اینکه بگویید «امیدوارم شرایط برای فلان کار مهیا شود»، بگویید «من آن کار را انجام خواهم داد».
۱۱- سعی کنید به جای اینکه وقت خود را به انتقاد از عملکرد خود و دیگران بگذرانید، عمل کنید. خود را از صف منتقدان خارج شده، به صف عمل کنندگان بپیوندید.
۱۲- اگر کاری را که به تعویق می اندازید، یک کار گروهی است، (مثل مسافرت، شروع یک کار تازه، انتشار یک فصلنامه و...) و به دیگران هم مربوط می شود، جلسه ای تشکیل داده و دلایلی که کارتان به تأخیر می افتد را بررسی کنید. با صداقت از افکار خود سخن بگویید و ببینید دلایلی که مانع انجام کار شما می شود ذهنی است یا عینیت دارد. سعی کنید با کمک هم بر ترس و هراس خود فائق آیید و با شجاعت به انجام کار مبادرت ورزید.
۱۳- اگر دوست دارید دنیا تغییر کند و مشکلات جامعه تان کاهش یابد، به جای انتقاد، گلایه و شکایت، عمل کنید. در یک کلام یک فرد عمل کننده باشید، نه ناامید و انتقاد کننده و نه حتی آرزو کننده و امیدوار!!!
آنچه را که ما به نام خوشبختی می نامیم، نبودن بدبختی است. ولی خوشبختی حقیقی چیزی است که هیچ یک از افراد بشر تاکنون ندیده‌اند.

«موریس ترلینگ»
منابع مورد استفاده :
غلبه بر عصبیت- دکتر وین دایر
سر رشته زندگیمان به دست گیریو- دکتر وین دای
زمینه روانشناسی – هیلگارد
به سوی کامیابی – دیل کارنگی

مژگان آقاجانیان