ارتباطات کلامی و غیر کلامی با بیماران آلزایمری تأثیر بسزایی در درک و شناخت آنها از محیط پیرامون دارد. همه افراد انسانی به یکدیگر نیازمندند و مبنای ارتباطات انسانی نیز همین نیازها است. اما برای تأمین این نیازها لازم است ارتباطات کارآمدی شکل بگیرد.
ارتباطات کلامی و غیر کلامی با بیماران آلزایمری تأثیر بسزایی در درک و شناخت آنها از محیط پیرامون دارد. همه افراد انسانی به یکدیگر نیازمندند و مبنای ارتباطات انسانی نیز همین نیازها است. اما برای تأمین این نیازها لازم است ارتباطات کارآمدی شکل بگیرد. یک فرد مبتلا به آلزایمر توانایی های شناختی ضعیفی دارد از اینرو معمولاً نوع برقراری ارتباط با او حساس تر و دشوارتر میشود. غالباً ارتباطات بینفردی بر کلام استوار است اما ارتباطات غیرکلامی هم بسیار مهم و مؤثر هستند. در مورد بیماران مبتلا به آلزایمر لازم است از ارتباطات غیرکلامی بویژه در مراحل پیشرفته بیماری بیشتر استفاده شود و این روش میبایست با ارتباطات کلامی همراه شود. راهکارها و استراتژیهای که در ادامه مطلب ذکر خواهیم کرد برای بهتر شدن ارتباط با بیمار پیشنهاد می شود. ارتباط روشن، آهسته، ساده و خندان بیان روشن برای فرد مبتلا به بیماری آلزایمر میبایست آنچه گفته میشود به روشنی به تصویر کشیده شود. بهتر است از زبان بدن، یعنی بیان با صورت و حرکات مختلف استفاده شود تا منظور خود را بیان کرده و فرد بتواند متوجه کلمات و اعمال شود. مثلاً به اشیا اشاره شود، یا عملی مانند مسواک زدن به او نشان داده شود. بیان آهسته باید با فرد مبتلا به آلزایمر به آهستگی سخن گفته و از سخن گفتن سریع پرهیز شود. در این موارد میبایست به فرد اجازه داد تا با فرصت کافی هر گفته یا پرسش را درک کند. بیان ساده بهتر است از کلمات ساده و جملات ساده استفاده شود و دستور العملها را میبایست یکی یکی به او داد. اطلاعات خیلی زیاد بیمار مبتلا به آلزایمر را دستپاچه میکند. بیان خندان لبخند پیامی بسیار قوی برای اطمینان دادن به فرد مقابل بخصوص بیماران آلزایمری است. استفاده از بیان با کمک حرکات چهره برای نشان دادن احساسات دوستانه به فرد مبتلا به بیماری آلزایمر کمک میکند تا بهتر متوجه لحن برخورد و صحبت اطرافیانش شود. ٭ باید با او با لحنی ملایم و اطمینان بخش سخن گفته شود. ٭ باید مطمئن شد فرد مبتلا به بیماری آلزایمر به خوبی فرد مورد گفتوگوی خود را ببیند یا صدای او را کاملاً میشنود. این بدان معنی است که باید مطمئن شد، فرد مبتلا به آلزایمر در حال استفاده از عینک یا سمعک مورد نیاز است و سکوت کافی در محیط برقرار است. ٭ اگر افراد از پشت سر به او نزدیک شوند ممکن است بیمار وحشت زده یا آشفته شود. ٭ باید از گفتن جملات منفی پرهیز کرد. مثلاً به جای «از خانه بیرون نرو» به او گفته شود «در خانه بمان». ٭ در هر زمان بهتر است فقط یک سؤال از او پرسیده و مهلتی برای پاسخ دادن به او داده شود. اگر به نظر میرسد بیمار آلزایمری متوجه گفتار دیگران نشده است، بهتر است پرسش با همان کلمات تکرار شود. اگر باز هم متوجه نشد، پس از چند دقیقه دیگر میبایست با کلمات دیگری پرسش خود را تکرار کرد. ٭ پیش از اینکه از بیمار انجام کاری خواسته شود، بهتر است او را با نام خطاب کرد. وقتی با او صحبت میشود میبایست، تماس چشمی با وی برقرار کرد تا به تمرکز او کمک شود. ٭ هنگام گیجی و سردرگمی، با بیمار نباید سرزنشآمیز رفتار کرد و اشتباهات وی را با ارائه پیشنهاد تصحیح کرد. به عنوان مثال: «من فکر میکنم این یک چنگال است» یا «من فکر میکنم او نوه شما سارا است». ٭ در زمان مکالمه یا در زمان پرداختن به یک فعالیت، برای پاسخگویی میبایست فرصت کافی به وی داد. عجله در انجام کارها، سردرگمی او را بیشتر خواهد کرد. ٭ اگر بیمار بهطور مرتب یک پرسش را تکرار میکند، باید دانست او نمی تواند پاسخی را که دیگران به او دادهاند به یاد بیاورد. در عوض پاسخ دادن به پرسش او پس از تکرار دومین یا سومین پرسش بهتر است به نحوی به او احساس اطمینان داد و از عباراتی استفاده کرد که به آرامش و رفع تنش او کمک میکند. ٭ زمانی که با فرد مبتلا به بیماری آلزایمر صحبت میشود، رادیو و تلویزیون را خاموش کرده تا حواس وی منحرف نشود. ٭ هرجا ممکن باشد از طنز استفاده شود، اما هرگز نباید بیمار مورد تمسخر قرار گیرد. ٭ با هر بیماری میبایست بنا بر روحیات خودش ارتباط برقرار کرده و صحبت کرد یعنی زمانی را برای صحبت کردن و برقراری ارتباط در نظر گرفت که بیمار دارای کمترین سردرگمی و بیقراری است و در عوض بیشترین آرامش را دارد. ٭ همه وظایف او به مراحل کوچکتر تقسیم شود. هر بار باید به فرد گفته شود که در این مرحله او چه باید انجام دهد. گفتن دستورالعملهای زیاد در یک زمان یا با سرعت زیاد، سر در گمی بیمار را افزایش میدهد. اگر فرد برآشفته شد و همکاری نکرد، مراقب بیمار میبایست کار را متوقف کرده و بعداً دوباره تلاش کرد. ٭ همواره باید به سخن گفتن با بیمار ادامه داد، حتی زمانی که دیگر متوجه کلمات دیگران نمیشود. و در مورد موضوعاتی حرف زد که فرد به آنها اهمیت میدهد. باید با او صحبت کرده و نام اعضای خانواده و دوستان را برایش ذکر کرد. حتی اگر رابطه یکطرفه باشد، این کار به روشنی نشان می دهد که دیگران به او اهمیت میدهند. مجله میهن |