آیا آدمی قابل تغییر است؟

باورها، عادت‌ها، اعتقادات و نگرش‌های ما به دنیا ناشی از آموخته‌هائی است که در گذشته از طریق ارث و یا اکتساب (تربیت، تجربه و رفتار) به ما انتقال داده شده است


باورها، عادت‌ها، اعتقادات و نگرش‌های ما به دنیا ناشی از آموخته‌هائی است که در گذشته از طریق ارث و یا اکتساب (تربیت، تجربه و رفتار) به ما انتقال داده شده است. این آموخته‌ها در مغز جمع شده و امروز به‌عنوان حافظه یا امپراتوری‌های ذهن به‌کارمان می‌آید و برحسب دستور همین فرمانده‌ها ذهن در برخورد با دیگران یا واکنشی حقارت‌آمیز از خود نشان داده یا با عزت نفسی قوی شایستگی خود را بروز می‌دهیم. خودکم‌بینی و یا برعکس داشتن عزت‌نفس، ناشی از داده‌هائی است که در طول زندگی‌مان به ما تحمیل شده و امروز ما ناخودآگاه به‌عنوان رفتار از خود عمل یا عکس‌العمل نشان می‌دهیم. ما به‌دست خودمان هیچ‌کدام از این خصوصیات را از جائی تهیه نکرده‌ایم که بخواهیم به خاطر ”بد“ بودنشان از دست خود عصبانی شویم و یا به خاطر ”خوب“ بودنشان به‌خود افتخار کنیم. ما این کنش‌ها و واکنش‌های ”خوب و بد“ را از الگوهای اطراف خود کسب کرده‌ایم، به‌طوری‌که شخصیت یا خوی و خصلت ما ناشی از همین الگوهاست و امروز چاره‌ای نداریم جزء این‌که به حکم ”بالغ“ یعنی اراده و اختیار در شخصیتی که به ما تحمیل شده تغییراتی در جهت رشد و تعالی بدهیم. پس نباید بی‌خود به خودمان انگ بزنیم و بیش از حد به پر و پای خود بپیچیم که چرا اعتمادبه‌نفس یا به کلامی درست‌تر عزت‌نفس ندارم. ما زائیده وراثت و اکتساب هستیم، پس باید اراده کنیم و بر آنچه ما را می‌آزارد بتازیم و از روش‌های مطالعه، مشاوره، تمرین و تلقین استفاده کنیم تا همه چیز به اختیار و اراده ما درآید. در این‌صورت است که خود را خوشبخت‌تر، محبوب‌تر و موفق‌تر خواهیم دید. علاوه بر باور، عقیده و عادت و... ممکن است ما شرطی باشیم، یعنی به خاطر حادثه خوب یا بد مهمی که در زندگی گذشته‌مان اتفاق افتاده شرطی شده باشیم و از آن اتفاق رفتار خاصی را برداشت کرده و هر حادثه‌ای را با آن بسنجیم و از خود واکنش نشان بدهیم که در این صورت هم باید آن‌را شناسائی کنیم و اگر مشکل‌ساز است ابتدا آن‌را در مغز خود شرطی‌زدائی کنیم و سپس رفتار و کردار مناسبی جای آن‌ قرار دهیم و دست آخر ممکن است ما تصویر ذهنی خوبی از خود نداشته باشیم، یعنی والدین یا مربیان ما ندانسته در اثر تحقیر و تحمیل عقیده و یا حالت‌های کمال‌طلبی‌شان تصویر ذهنی یک فرد ناتوان و دست و پا چلفتی را برایمان تصویر کرده باشند که در این‌صورت هم ما به حکم همین سیستم دفاعی ضعیف از خود واکنش نشان می‌دهیم.
حالا باید از روی عقل و مصلحت این سیستم دفاعی ضعیف که همیشه کار دستمان داده را از ضمیر ناخودآگاه خارج و با حوصله به کمک ضمیر آگاه آن‌را دوباره‌سنجی کنیم، در این صورت اگر به غلط بودنشان آگاهی پیدا کردیم، با تمهیداتی که شرح داده شده آن‌را تصحیح و دوباره به ذهن برگردانیم، پس از این‌کارها، قطعاً دارای خلاقیت، نوآوری و اعتماد به‌خود خواهیم شد و تا آن‌جا پیش می‌رویم که خود و اطرافیانمان را به شگفتی وا می‌داریم. پس هرگز و تحت هیچ شرایطی نباید ذهن خویش را با این افکار که: من عوض شدنی نیستم، این‌جوری به دنیا آمده‌ام، زندگی‌ام با این حرف‌ها تغییر نمی‌کند و یا وضع من با دیگران فرق دارد، آلوده سازیم، زیرا اندیشه منفی همواره به نتایج منفی می‌انجامد. بنابراین: اگر برای خود به اندازه کافی ارزش قائل نیستند، اگر در برخورد با افراد، خجالتی و کمرو هستید و نمی‌توانید از خواسته‌های خود دفاع کنید، اگر در مقابل انتقاد دیگران در هم می‌ریزید، اگر خود را خواستنی نمی‌پندارید، اگر با مسائل پیش‌آمده با ترس و لرز برخورد می‌کنید و بالاخره اگر در روابط اجتماعی کم می‌آورید، باید بدانید که لنگی‌هائی دارید که بهتر است به فکر درمان آن باشید. خوشبختانه این ناهنجاری‌ها آن‌قدر عمیق و نگران‌کننده نیستند که نتوان برای آنها چاره‌ای اندیشید. خوشبختی راه و رمز خاصی ندارد، بلکه روشی دارد که آموختن و به‌کار بردنش چنان سخت نیست. اراده می‌خواهد که در هر کسی کم‌وبیش وجود دارد.

ا. کیهان‌نیا
مجله موفقیت