تصویر ذهنی، روشی برای قرار گرفتن در آرمیدگی
خیالپردازی، احتمالاً شایعترین تصویرسازی ذهنی است که از آن برای رسیدن به آرامش و حالت آرمیدگی استفاده میشود. پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که ذهن هوشیار باید در مواقعی اطلاعات خود را تخلیه کند. در واقع افراد بسیاری خیالپردازی میکنند. برای برخورد با استرس باید در خیال جای اندیشههای منفی را با صحنهای آرامبخش تغییر داد. درست همانطور که صحنههای ناخوشایند ذهنی میتوانند تولید استرس کنند، تصاویر آرامبخش میتوانند شخص را در حالت آرامش و آرمیدگی قرار دهند. و این هدف اصلی تصویرسازی ذهنی است. وقتی از تصویر برای افزایش آرامش استفاده میشود، حواس پنجگانه در برابر محرک تنشزا غیر فعال میشود. در این شرایط، بدن فرصتی پیدا میکند که تجدید قوا کند و بتواند در شرایط عادی زندگی با حوادث و ناملایمات برخوردی مؤثرتر داشته باشد.
تصویر ذهنی، روشی برای قرار گرفتن در آرمیدگی
خیالپردازی، احتمالاً شایعترین تصویرسازی ذهنی است که از آن برای رسیدن به آرامش و حالت آرمیدگی استفاده میشود. پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که ذهن هوشیار باید در مواقعی اطلاعات خود را تخلیه کند. در واقع افراد بسیاری خیالپردازی میکنند. برای برخورد با استرس باید در خیال جای اندیشههای منفی را با صحنهای آرامبخش تغییر داد. درست همانطور که صحنههای ناخوشایند ذهنی میتوانند تولید استرس کنند، تصاویر آرامبخش میتوانند شخص را در حالت آرامش و آرمیدگی قرار دهند. و این هدف اصلی تصویرسازی ذهنی است. وقتی از تصویر برای افزایش آرامش استفاده میشود، حواس پنجگانه در برابر محرک تنشزا غیر فعال میشود. در این شرایط، بدن فرصتی پیدا میکند که تجدید قوا کند و بتواند در شرایط عادی زندگی با حوادث و ناملایمات برخوردی مؤثرتر داشته باشد.
بهلحاظ مختلف، ایجاد یک تصویر ذهنی شبیه به تهیه یک فیلم سینمایی است که در آن بازیگران کلاههای مختلف بر سر میگذارند و ایفاگر نقشهای گوناگون میشوند. در تهیه این فیلم، شما همه نقشها را بازی میکنید: تهیه کننده، کارگردان، بازیگر، تماشاچی. تمامی این نقشها سببی هستند تا تصویر ذهنی شما قدرتمند شود. با تمرین کافی میتوانید با راحتی بیشتری اقدام به تصویرسازی کنید.
صحنههای آرامشبخش طبیعی
بیمار، چشمان خود را میبندد و صحنههایی را در ذهن خود تصور میکند. صحنه انتخاب شده، صحنهای زیبا و آرامبخش است. صحنههای طبیعی از آن جهت انتخاب میشوند. زیرا اغلب اشخاص در وقت مرخصی و تفریح برای فرار از استرس به این قبیل مکانها میروند. صحنههایی از قبیل جزایر و سواحل زیبا، کوهستان و یا جادهای در دل جنگل سبز، اغلب نقاطی هستند که اشخاص آنها را انتخاب میکنند. کسی که اقدام به تصویرسازی میکند، در حقیقت احساس میکند که صحنههای انتخابی او حقیقی هستند. تفریح و نشاط ناشی از این نقاط زیبای طبیعت، شخص را بهحالتی از آرامش و آرمیدگی سوق میدهد. این مناظر طبیعی، پر از رنگهای زنده، هوای پاک، صداهای طبیعی و سایر عناصر طبیعت، به شخص امکان میدهد تا اندیشههایش را در این چشمانداز قرار دهد. صحنههای طبیعی مانند صحنههای واقعی که از آن تقلید کردهاند، این توانایی را دارند که شخص را در شرایط ادراکی خاصی قرار میدهند. با تکرار تجربه، تعادل و آرامشی در شخص ایجاد میگردد. با آنکه تصور کردن صحنههای زیبای طبیعت، موانع و مشکلات زندگی را از بین نمیبرد، اما آنها را بهشکلی ضعیف میکند که قابل تحمل باشد. قرار دادن محرکهای تنشزا در هر یک از این صحنهها، حتی اگر بهکلی آن را محو نکند، از شدت تهدید آن کم میکند.
در میان صحنههای خوشایند طبیعی، آب دریا، سواحل اقیانوسها، دریاچههای میان کوهها، آبشارها، رودها و نهرها بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند. گفته میشود که وجود آب در تصویر بهشکلی تجربه قبلی یعنی آب درون رحم مادر را تداعی میکند. اما در مجموع هر صحنه خوشایندی میتواند همین تأثیر را داشته باشد.
توجه داشته باشید که تنها دیدن صحنه دلپذیر کافی نیست باید از سایر حواس خود استفاده کنید، صداها را بشنوید، حرارت را بر بدن خود احساس کنید، عطر و رایحه را ببویید، طعمها را بچشید. اینگونه از حالت یک مشاهدهگر انفعالی خارج میشوید و نقش فعال پیدا میکنید.
توجه داشته باشید که یک تصویر واحد، روی اشخاص مختلف بهگونههای متفاوت اثر میگذارد. اما تداعی بد با یک صحنه میتواند حتی بر استرس شما بیفزاید. مثلاً کسی که ترس از مکانهای بلند دارد، با مجسم کردن یک کوه بلند، نهتنها به احساس بهتر نمیرسد، بلکه بر شدت استرس او افزوده میگردد.
صحنههای آرامشبخش برای رسیدن به حالت آرمیدگی
بهعنوان یک تکلیف درسی از شما میخواهم پنج صحنهای را که در آنها احساس آرامش میکنید در نظر بگیرید. هر یک از شما تصویری را در ذهن ایجاد میکنید که در آنها احساس آرامش میکنید.
در ادامه مطلب به نمونههایی از این صحنهها اشاره کردهام. بعد از خواندن هر مورد چشمانتان را ببندید و صحنه را در ذهن خود تصویر کنید. ببینید آیا آرامشی در شما ایجاد میکنند؟
١ـ میان دو درخت ننویی بستهام. در ننو خوابیدهام و در نسیم دلانگیز طبیعت تاب میخورم. چند درخت در اطرافم میبینم. در برابر چشمانم، مرتعی بزرگ دیده میشود. علفهای سبز و در میان آنها انواع گلهای زیبا، در رنگهای مختلف. تا چشم کار میکند گل است و سبزه. آسمان، آبی و شفاف است. تنها چند تکه ابر سفید میبینم که در پهنه آسمان حرکت میکنند. نسیم، صورتم را نوازش میکند.
٢ـ در دل طبیعت به آسمانی پر از ستاره چشم دوختهام. در نزدیکی من آتشی میسوزد، کمکم شعلهها فروکش میکنند، اما هنوز حرارتی را به من منتقل میسازند. در کیسه خوابم غنودهام. صورتم به سمت آسمان است. گاه از آتش، جرقهای به اطراف پراکنده میشود. شهابی سفید رنگ دل آسمان را روشن میکند.
٣ـ روی اسب نشستهام. ساقهایم که در دو سمت بدن اسب آویزان هستند، نفسهای او را احساس میکنند. حالا در دشتی ایستادهام. از جنگلی پر از برف عبور کردهام. اما حالا دیگر برفی نمیبارد. هوا خنک است، بخار تنفس اسب را که در هوا پخش میشود میبینم. برای لحظهای در جای خود میمانم. به صدای حیوانات جنگل گوش میدهم. با نیش پایی اسب را به حرکت درمیآورم تا در این دشت زیبای زمستانی گردش کنم.
٤ـ حتی در عمق ده متری، آب فیروزهای و شفاف است. احساس بیوزنی میکنم. شعاع نور خورشید از آب عبور میکند، اما وقتی به ماسههای زیر آب میرسند، ملایمتر میشوند. مرجانها هر یک شکل و اندازهای خاص خود دارند. زیباییشان را احساس میکنم، صدها بچهماهی بدنم را دوره میکنند و بعد در یک چشم به هم زدن به اطراف پراکنده میشوند. با هر پایی که تکان میدهم، گرمای آب نوازشم میکند، حبابهایی که به مقصد سطح آب میرسند، بدنم و صورتم را غلغلک میدهند.
٥ـ در دل آسمان آبی جاری هستم. انگار بال دارم و پرواز میکنم. آسمان آبی است، چند پاره ابر در آسمان دیده میشود. از درون یکپارهابر عبور میکنم. سکوتی حاکم است. کاملاً تنها هستم، تنهای تنها. احساس بیوزنی میکنم. عبور نسیم را بر بدنم احساس میکنم. دستهایم در هوا تولید موج میکنند. میتوانم خورشید را ببینم، حتی میتوانم آن را لمس کنم.نماآوای زندگی