وبلاگ شخصی دکتر فرخ افتخار

هدف این وبلاگ کمک به حفظ سلامت و کارایی تمام مخاطبین است

وبلاگ شخصی دکتر فرخ افتخار

هدف این وبلاگ کمک به حفظ سلامت و کارایی تمام مخاطبین است

انتقاد سازنده

یکی از علل احساس بی ارزشی این است که مرتب و به دور از هر گونه واقع بینی خود را آماج حملات بی رحمانه ی انتقاد قرار می دهیم و محکوم می شویم . اغلب به اشاره ای ، شعله های سرکش انتقاد وجودتان را در بر می گیرد . علتش این است که راه برخورد با انتفاد را نمی شناسیم و با روشهای مؤثر مقابله با آن آشنا نیستیم ؛ و حال آنکه احاطه به هنر و مهارت مبارزه ی کلامی و برخورد آگاهانه با انتقاد کار ساده ای است . می توانید بی آنکه به عزت نفستان خدشه ای وارد شود با انتقاد برخورد حساب شده کنید. علت بسیاری از افسردگی ها انتقاد دیگران است . تنها شما نیستید ، حتی روان شناس ها هم که به ظاهر باید با انتقاد برخورد واقع بینانه تری داشته باشند، واکنش های حساب نشده نشان می دهند. از جمله می توان به روان شناسی به نام ” جیمز” اشاره کنم که از انتقاد بیمارش برآشفته شده بود . بیمار به او گفته بود که بسیاری از اظهار نظرهایی که درباره ی او می کند درست نیست .

یکی از علل احساس بی ارزشی این است که مرتب و به دور از هر گونه واقع بینی خود را آماج حملات بی رحمانه ی انتقاد قرار می دهیم و محکوم می شویم . اغلب به اشاره ای ، شعله های سرکش انتقاد وجودتان را در بر می گیرد . علتش این است که راه برخورد با انتفاد را نمی شناسیم و با روشهای مؤثر مقابله با آن آشنا نیستیم ؛ و حال آنکه احاطه به هنر و مهارت مبارزه ی کلامی و برخورد آگاهانه با انتقاد کار ساده ای است . می توانید بی آنکه به عزت نفستان خدشه ای وارد شود با انتقاد برخورد حساب شده کنید. علت بسیاری از افسردگی ها انتقاد دیگران است . تنها شما نیستید ، حتی روان شناس ها هم که به ظاهر باید با انتقاد برخورد واقع بینانه تری داشته باشند، واکنش های حساب نشده نشان می دهند. از جمله می توان به روان شناسی به نام ” جیمز” اشاره کنم که از انتقاد بیمارش برآشفته شده بود . بیمار به او گفته بود که بسیاری از اظهار نظرهایی که درباره ی او می کند درست نیست .

 ” جیمز” با شنیدن صحبت های بیمار به شدت ناراحت می شود و پیش خود می گوید : ( آه خدای من . حالا حتی بیمارها هم می دانند که چه آدم بی ارزش و بی احساسی هستم . حتما از بیمارستان اخراجم می کنند) چگونه است که بعضی ها در معرض یک انتقاد ساده اینهمه آسیب پذیر هستند و برخی دیگر در برابر شدیدترین انتقادها به راحتی مقاومت می کنند؟ شما هم می توانید اگر بخواهید در برابر انتقادهای بیجای دیگران راه آنها را انتخاب کنید . برخورد مؤثر با انتقاد به تمرین و ممارست نیاز دارد. اما کار دشواری نیست ، می توانید خیلی راحت مهارت های لازم را پیدا کنید و به عزت نفس خود بیافزایید .

 پیش از صحبت درباره ی برخورد حساب شده با انتقاد باید دید چرا بعضی ها نسبت به انتقاد حساس تر از دیگران هستند ؟ اجازه بدهید جان کلام را بگویم : این انتقاد کننده یا صحبت های او نیست که شما را ناراحت می کند ؛ تکرار می کنم تاکنون حتی یک بار هم پیش نیامده که از انتقاد کسی ناراحت شده باشید . تیغ انتقاد هر اندازه هم که تیز باشد نمی تواند به خودی خود به شما آسیب بزند . بعبارت دیگر در دنیا تنها یک نفر می تواند دخلتان را بیاورد و آن یک نفر جز خود شما کسی نیست . موضوع از این قرار است که وقتی کسی در مقام انتقاد از شما حرفی می زند ، افکار منفی به خصوصی در ذهنتان جاری می شود . واکنش احساسی شما نه ناشی از صحبت انتقاد کننده که حاصل این افکار منفی است . افکار مسبب نگرانی و ناراحتی شما دقیقا : تعمیم مبالغه آمیز ، طرز تلقی هیچ یا همه چیز ، فیلتر ذهنی و برچسب زدن است . به عنوان مثال ، اجازه بدهید موضوع ” جیمز” را باهم مرور کنیم .

ناراحتی جیمز همه اش برای آن بود که به خودش می گفت : « این انتقاد نشان می دهد که آدم بی ارزشی هستم . » اشتباه ذهنی جیمز کجاست ؟ نخست آنکه جیمزشتابزده و بدون دلیل موثق نظر بیمار را تایید می کند . ناراحتی او از همین جا شروع می شود و به علاوه ، بدون دلیل حرف های بیمارش را قبول کرده است . البته ممکن است که حرف های نسنجیده زده باشد ، ممکن است بی ملاحظه صحبت های نادرستی کرده باشد ، اما اشتباهش در این است که فکر می کند راهی برای اصلاح گفته هایش ندارد ( اشتباه پیشگو ) ، بی دلیل گرفتار تعمیم مبالغه آمیز شده و پیش خود نتیجه گرفته که دیگر هیچ بیماری را درست معالجه نخواهد کرد و بنابراین به خدمتش در بیمارستان خاتمه خواهند داد .

به استناد یک اشتباه خودش را یک بازنده به حساب آورده و فراموش کرده که قبلا بسیاری از بیمارانش را درمان کرده است ( دست کم گرفتن خود و بی توجهی به امر مثبت ) و دست آخر پیش خود نتیجه گیری کرده که من آدم بی ارزش و بی احساسی هستم . برچسب زدن. در رابطه با انتقاد ، فرایندهای ذهنی شما بیش از هر عاملی مهم هستند : ببینید با شنیدن انتقاد چه افکاری در ذهنتان جاری می شود. بهترین کار این است که افکار منفی ناشی از انتقاد را یادداشت کنید .

با این کار می توانید به تحلیل افکارتان بنشینید و به افکار غیر منطقی و اشتباه خود پی ببرید . با نوشتن افکار منفی نوبت نوشتن واکنش های منطقی تر می رسد. از منفی به مثبت…. تصور کنید انتقاد نوع مخرب-نوع منفی- را دریافت کرده اید. چطور می توانید آن را به چیزی مثبت تبدیل کنید؟ ابتدا باید اطمینان یابید که منظور را فهمیده اید. کار خود را توجیه نکنید چون ممکن است می توانسته اید کار خود را بهتر انجام دهید. حال به مرحله ی بعد می رویم: از منتقد بپرسید چه چیزی را در کارتان اشتباه دیده است و چرا و بعد از او راه های اصلاح و درست کردن آن را سوال کنید. اگر نتوانستند سوال شما را جواب دهند، انتقاد را نادیده بگیرید و فکر کنید که کارتان را خوب انجام داده اید. چون بعضی افراد ذاتاً منفی باف هستند. اما فکر کنید انتقاد صحیح بوده است. می توانید با فرد منتقد در مورد راه های اصلاح کارتان گفتگو و مشورت کنید.

قدم آخر انجام اصلاحات و تغییرات در کارتان است. یادتان باشد که حتماً باز با فرد منتقد چک کنید تا ببینید اصلاحاتتان را درست انجام داده اید یا خیر. اگر سعی کنید همه ی انتقادها را با دیدی مثبت ببینید و به روش های بالا به آن جواب دهید مطمئناً نتایج خوبی خواهید گرفت و در پیشبرد اهدافتان موفق خواهید شد. برگرفته از یک فراکاو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد