وبلاگ شخصی دکتر فرخ افتخار

هدف این وبلاگ کمک به حفظ سلامت و کارایی تمام مخاطبین است

وبلاگ شخصی دکتر فرخ افتخار

هدف این وبلاگ کمک به حفظ سلامت و کارایی تمام مخاطبین است

رابطه سازنده

بشر به حکم طبیعت و نیازهایش پیوسته با انسان‌های دیگر در ارتباط است، و کیفیت روابط او به‌حدی مهم است که کیفیت زندگی‌اش را مشخص می‌سازد. همان‌طور که رگ‌ها وسیله تغذیه و رشد بدن هستند، رابطه‌های انسان نیز ابزار رشد شخصی، شغلی، و اجتماعی او محسوب می‌شوند. اگر همه رابطه‌هائی که یک فرد از کودکی تا بزرگسالی با دیگران برقرار می‌کند در نظر مجسم کنیم، اثر آن‌ها را بر ترقی و تکامل او روشن‌تر می‌بینیم و تردید نمی‌کنیم که این داد و ستدهای انسانی در ایجاد شادی و پیروزی یا غم و بازماندگی فرد و اجتماع، نقشی بزرگ و اساسی به‌عهده دارند.

بشر به حکم طبیعت و نیازهایش پیوسته با انسان‌های دیگر در ارتباط است، و کیفیت روابط او به‌حدی مهم است که کیفیت زندگی‌اش را مشخص می‌سازد. همان‌طور که رگ‌ها وسیله تغذیه و رشد بدن هستند، رابطه‌های انسان نیز ابزار رشد شخصی، شغلی، و اجتماعی او محسوب می‌شوند. اگر همه رابطه‌هائی که یک فرد از کودکی تا بزرگسالی با دیگران برقرار می‌کند در نظر مجسم کنیم، اثر آن‌ها را بر ترقی و تکامل او روشن‌تر می‌بینیم و تردید نمی‌کنیم که این داد و ستدهای انسانی در ایجاد شادی و پیروزی یا غم و بازماندگی فرد و اجتماع، نقشی بزرگ و اساسی به‌عهده دارند.
اثر و اهمیت رابطه و آگاهی از این‌که کیفیت رابطه‌های هر کس، کیفیت زندگی او را تعیین می‌کند، ما را مشتاق می‌سازد که بدانیم رابطه سالم، و سازنده چه ویژگی‌هائی دارد. علاقه‌مندی ما به همسر، اعضاء خانواده، اقوام و نزدیکان، و مخصوصاً ترس از جدائی‌های ناخواسته، این دانش را ضروری‌تر می‌سازد. داشتن این آگاهی ضروری است چون می‌دانیم که با به‌کارگیری آن بهتر می‌توانیم با مردم و افرادی که دوستشان داریم ارتباط مطلوب و ثمربخش برقرار سازیم. اگر چه تأکید اصلی این مقاله بر رابطه همسران است، بعضی از ویژگی‌هائی که در این‌جا به آن‌ها اشاره می‌شود عمومی بوده و در روابط دیگر هم مشاهده می‌شود. بعضی از ویژگی‌های روابط سالم و سازنده به قرار زیرند:
الف) آگاهی از هدف‌های رابطه:
افرادی‌که با یکدیگر رابطه سالم و سازنده دارند از هدف‌های رابطه خود کاملاً با اطلاع هستند. این افراد به بلوغ فکری لازم رسیده و دریافته‌اند که هیچ‌کس با دیگری رابطه‌ای برقرار نمی‌کند مگر این‌که بخواهد به سودی برسد. این سود می‌تواند معنوی، مادی یا مجموعه‌ای از هر دو باشد. افراد قبل از ازدواج فکر می‌کنند هر که هستند و هر چه هستند، زندگی‌شان به تنهائی کامل نیست، بنابراین فردی را برگزیده و با او ازدواج می‌کنند تا با ایجاد زندگی مشترک به تکاملی بیشتر دست یابند. هدف کلی و انتظار ضمنی همسران این است که زندگی مشترکشان به مراتب رضایت‌بخش‌تر از زندگی مجردی آن‌ها باشد. بنابراین دائم کیفیت دو دوره را با هم می‌سنجند تا هم خود شاهد رضایت بیشتر بوده و هم همسر خویش را به رضایت آرزو شده برسانند. آن‌ها بنا به هدفی که دارند پیوسته می‌کوشند تا در هر شرایطی برای سلامت، خوشنودی، شادی، و سربلندی همسر برگزیده، یا فرد برتر زندگی خود، تلاش کنند و با او به استقبال آینده بروند.
ب) اعتماد:
هر نوع رابطه‌ای برای ادامه یافتن از درجه‌ای از اعتماد برخوردار باشد و طرفین رابطه باید قابل اعتماد بودن خودشان را در عمل نشان دهند. هیچ چیز مثل اعتماد ادامه رابطه را تضمین نمی‌کند. هر چه رابطه‌ای سالم‌تر باشد میزان اعتماد افراد در آن رابطه نسبت به یکدیگر بیشتر است. معمولاً همسران به‌دلیل اعتماد فراوان به یکدیگر از همه اسرار، اطلاعات، و خوب و بدهای یکدیگر باخبرند. باید به یاد داشت که اگر چه اعتماد راه اثبات عشق و دوستی است، سوءاستفاده از آن موجب سستی ارتباط، و فقدان آن سبب گسستن ارتباط می‌شود. در داشتن اعتماد نیز باید تعادل داشت زیرا که اعتماد زیاد می‌تواند به فریب خوردن، و کم‌اعتمادی می‌تواند به زجر کشیدن منجر شود.
ج) احترام متقابل:
در روابط سالم و سازنده هر یک از همسران پذیرفته است که صرف‌نظر از مقام و موقعیت فردی، یکی از طرفین رابطه باشد و ارتباط را یک داد و ستد بداند. بنابراین همان‌طور که انتظار دریافت کردن احترام برای خود و بستگانشان را دارد، باید به همسر خود و وابستگان او احترام بگذارد. به‌طور کلی روابط و به‌خصوص روابط همسران بدون این ویژگی دوام ندارد. در روابط سازنده، هر همسری، با رفتارش به دیگری می‌آموزد که چگونه با او رفتار کند. برای یاد دادن دوستی، او را دوست می‌دارد، برای بنیادی کردن مهربانی، مهربانی می‌کند، و برای متداول ساختن حمایت بی‌قید و شرط، بی‌قید و شرط از او حمایت می‌کند.
د) وفاداری: در روابط زناشوئی، وفاداری اصلی اساسی است بنابراین انتظار وفاداری، از همسران برجسته‌ترین انتظار است. اگر همسری این ویژگی را در همسر خود نبیند، دلیل قابل قبولی برای بر هم زدن رابطه دارد. زیرا هر کس که به فرد برگزیده خود وفادار نباشد، شایسته داشتن رابطه‌ای که اساس آن وفاداری است، نیست.
ر) بیان روشن خواسته‌ها:
در رابطه سالم و سازنده افراد وقت خاصی را به گفت و گو اختصاص می‌دهند و خواسته‌های خود را به روشنی و بدون ابهام بیان می‌کنند. آن‌ها انتظار ندارند که همسرشان قدرت ذهن‌خوانی داشته باشد و برای او زمینه فرض و پندار فراهم نمی‌کنند. فرض و پندار در روابط نقشی مخرب دارد، بنابراین همسران به‌طور مرتب در محیطی آرام و دوستانه گفت و گو می‌کنند تا از تخریب و بحران‌های احتمالی پیشگیری کنند.
ر) شناخت همسر:
در روابط سالم همسران به تفاوت‌های فردی توجه دارند. بنابراین برای شناخت هر چه بیشتر یکدیگر، سرمایه‌گذاری می‌کنند. شناخت نیازها، قدرت‌ها، ضعف‌ها، علاقه‌ها، و حساسیت‌ها، به ایشان امکان می‌دهد که نیازها را برآورند، توانائی‌ها را تقویت کرده و از آن‌ها سود جویند، ضعف‌ها را جبران کنند و با حساسیت‌ها به نفع استحکام ارتباط، برخورد مناسب داشته باشند. همچنین این شناخت به همسران امکان می‌دهد که علاوه بر فعالیت‌های مشترکی که با هم دارند، فرصت لازم برای شکوفائی علاقه و استعدادهای یکدیگر فراهم نمایند.
ز) انتظارات معقول:
در روابط سازنده انتظار افراد از یکدیگر در محدوده امکانات و توانائی‌هایشان است. هیچ‌یک نمی‌خواهد و به‌خود اجازه نمی‌دهد که دیگری را به‌کاری وادارد یا از او چیزی بخواهد که در توانش نباشد یا به‌دست آوردنش او را دچار شرایطی ناپذیرفتنی کند. اصولاً در روابط خانوادگی هر چه انتظارات معقول‌تر باشد، استحکام روابط بیشتر است.
و) سپاسگزاری:
همسرانی که دارای رابطه‌های سالم و سازنده هستند، دریافته‌اند که رفتارهای کوچک هر روزه‌شان تعیین کننده سرنوشت رابطه آن‌ها است. بنابراین ارزش وقت و سرمایه‌ای که همسر برایشان صرف می‌کند، می‌دانند و با رفتار مناسب سپاسگزاری خود را نشان می‌دهند. آن‌ها می‌دانند که باید هر عمل پسندیده‌ای را با رفتار سپاس‌آمیز تقویت کنند تا شاهد تکرارش باشند.
ه) راستی و درستی:
در همه رابطه‌ها مخصوصاً در روابط زناشوئی درستی و راستی نقش مهمی ایفا می‌کند. از آن‌جا که همسران همیشه با هم هستند و یکدیگر را می‌شناسند، فرصت کافی دارند که رفتارهای یکدیگر را می‌شناسند، فرصت کافی دارند که رفتارهای یکدیگر را مشاهده، و گفتارها را بررسی و ارزش‌یابی کنند. بنابراین خصلت‌ها و درستی و نادرستی، زود آشکار می‌شود. بدیهی است که هیچ‌کس نمی‌پذیرد که با فرد دروغگو و یا نادرست و پنهان‌کار زندگی کند و هیچ رابطه سالمی با نادرستی ادامه نمی‌یابد.
ی) آزادی:
در روابط اجباری چهره واقعی افراد پنهان می‌ماند و می‌توان در آن شاهد تظاهر و نادرستی بود. در ارتباط آزادانه چون طرفین یکدیگر را برگزیده و پذیرفته‌اند، هیچ‌یک از آن‌ها خود را به تظاهر و نادرستی نمی‌آلاید. در رابطه‌ای که براساس آزادی برقرار شده افراد بنا بر تعهد اخلاقی خویش برای شاد و پیروز ساختن یکدیگر نهایت سعی را می‌کنند و همین تعهد برجسته‌ترین انگیزه آن‌هاست که در شرایط سخت و توفانی نیز با هم بمانند و خانواده خویش را گسترش دهند. هر چه بلوغ فکری طرفین و ارزشی که برای خود قائلند بیشتر باشد، قدرت این تعهد نیز که برجسته‌ترین نماینده رشد انسان است، بیشتر خواهد بود.
اگر افراد در رابطه‌ای به هدف‌ها و خواسته‌هایشان نرسند باید جنبه‌های مختلف زندگی خویش را مورد مطالعه دقیق قرار دهند، هدف‌هایشان را دوباره روشن سازند، و نقاط ضعف موجود را تعیین کرده و صمیمانه و با پشتکار به ترمیم رابطه خویش بکوشند.
باید یادآور شد که هدف از همه تلاش‌ها از جمله برقراری رابطه مشترک، ایجاد سلامت روح و روان و شادی بیشتر برای خویشتن است. بنابراین پذیرش تدریجی ناخواسته‌ها و عادت کردن به زجرکشی‌های بی‌معنا خیانت به خویش و حرکتی برخلاف طبیعت انسانی است. اگر تلاشتان برای ترمیم رابطه نتیجه نداد، از تغییر نترسید و باور داشته باشید که می‌توان از قدرت گزینش و چشم باز خود برای انتخابی دلخواه‌‌تر بهره گرفت.
دکتر داریوش دهقان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد